مانيماني، تا این لحظه: 18 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

ترنم یک عشق ابدی

منتخب شدن مانی

پسر گلم در بین دانش آموزان پیش دبستانی و از بین همکلاسیهاش به عنوان نمونه برای مسابقات الگوهای روش تدریس معلمین که برگزار شد انتخاب شد و همراه با دیگر منتخبین مهدشون برای امتحان روش تدریس معلماشون به جشنواره رفتند. من و بابایش دیروز از ساعت 1 بعد از ظهر مانی رو بردیم به مکان مسابقات. هنوز دوستاش نیومده بودن.یک کم که منتظر شدیم دوستای مدرسش یکی یکی رسیدن . نوبت به مهد مانی که رسید معلمشون به اتفاق بچه ها به روی جایگاه رفتن و معلم شروع کرد به درس دادن و داوران هم به معلمش نمره دادن. الهی قربون پسر باهوشم برم که  از الان هوشش اونقدر خوبه که جزو منتخبین شده و تونست همه سوالهای معلمشو جواب بده. پسر گلم انشالله که همیشه تو کارهات و آ...
30 بهمن 1390

تولد عمه جون

دیروز ساعت 8 تولد عمه مانی دعوت داشتیم آماده شدیم با بابایی و مانی راه افتادیم و باهمدیگه رفتیم خونه مامان بزرگ  اخه این عمه مانی عمه کوچیکش میشه مجلس خودمونی بود همه دور هم نشسته بودیم و میگفتیم و میخندیدیم ولی هنوز از عمه مانی خبری نبود اخه کیکش آماده نشده بود و منتظرکیکش بود تا بگیردش و بیاد ما دیدیم مانی از جلوی در تکون نمیخوره هی درو باز میکنه و میبنده بهش گفتیم بیا بشین هوا سرده اینقدر بیرون نرو ولی حرف گوش نمیکرد تا اینکه صدای زنگ اومد مانی درو برای عمش بازکرد و منتظرش موند تا بیاد تو اتاق تا عمش درو بازکرد و اومد تو بدو کرد و رفت و به عمش گفت تولدت مبارک عمه جون  بچم اینقدر جلوی در منتظر مونده بود تا اولین نف...
21 بهمن 1390

کارت آفرین گرفتن مانی گلم

مانی اولین کارت آفرینش خیلی وقت پیش گرفته بود ولی کوتاهی ازمن بود که نتونستم براش این مطلبو بنویسم . اولین کارت آفرینشو رو تو آخرای ماه اول رفتن به کودکستانش گرفت اونم بخاطر اینکه خیلی خوب چیزایی که خانم داداشی مربیش ازش پرسیده بودند جواب داد. دومین کارت آفرینشو  هم پانزده روز بعدش بهش دادند مانی خیلی خوشحال بود این کارت رو هم خانم ناظمش بهش داد چون هر چی به مانی گفته بود اون به حرفاش گوش کرده بود هر چند ناگفته نماند مانی یه کوچولو شیطونه و بازیگوش. بعد اون هم مانی 2 بار جایزه گرفت و تشویق شد .  ...
26 آبان 1390

تو کلاس مانی چه خبره

با سلام کلاس مانی یه فضای 20 متری با تخته سیاه و تعدادی نیمکت هست ویه کمد بزرگ  کلاسش شامل  25 نفر هست . 11 تا آقا پسر گل  و 14 تا دختر خانوم خوشگل . مربییشم خانم داداشی که خیلی دلسوزه و برای بچه هاخیلی وقت میذاره بچه ها هم بخصوص مانی اونو خیلی دوست دارند . مانی با13 نفر توی کلاسش با هم خیلی دوستند دوستاشم اسماشون اینه : محمد امین - امیر محمد - مهدی - متین -امیر سالار- احمد و مصطفی -کیارش - حنانه -رخساره - رکسانا - نگار -زهرا -    ...
26 آبان 1390

عکسهای تولد مانی

با سلام جشن مانی با حضور دوستای مانی و  خیلی خودمونی برگزار شد و به مانی خیلی خوش گذشت.خیلی خوشحال و شادمان بود پسر گلم. ایشالله همیشه به خوشی باشه برات مانی جونم و تشکر از همه که دعوت ما رو قبول کردن و تشریف آوردن در ادامه عکسهای جشن مانی رو میزارم اینجا یک روز قبلش بود تو مهد مانی با دوستاش که یک جشن کوچولو بین دوستاش گرفت اینجا قبل اینکه دوستای مانی بیان عکس گرفت مانی داره به آیندش فکر میکنه و سالهایی رو که پشت سر گذاشته اینجا هم ژست مدل گرفته شاید بخواد تو آینده یک مدل تبلیغاتی هم بشه آخه از بس خوش تیپه از الان دارم روش کار میکنم ...
30 مهر 1390

تولدت مبارک گل مامان و بابایی

امروز 6 سال از تولد گل پسرمون مانی عزیز  گذشت و وارد هفتمین بهار زندگیش شد .پسرم ای امید زندگی مامان و بابا ایشالله دانشگاه رفتنت و دوماد شدنت رو ببینیم ایشالله بتونی با تلاش و پشتکار به بالاترین مدارج علمی و شغلی در زندگیت دست پیدا کنی و افتخار مامان و بابا و کشور عزیزت باشی. ایشالله مراسم تولد مانی تموم شد عکساشو تو پست بعدی آپ میکنم. الان که سر من و مامانی و مانی شلوغه ...
29 مهر 1390

مریض شدن مانی

با الان چند روز میشه که مانی زیادحالش مساعد نبوده که امروز مامان مانی  به من گفت  بیا مانی رو ببریم دکتر. منم گفتم که چش شده مامان مانی گفت که علاوه بر سرماخوردگی مختصری که داشته چند روزه که دلش هم درد میکنه که گلاب به روتون مانی کمی  شکمش کار کرده بود. منم امروز گرفتم بردمش درمانگاه بیمارستان کودکان و دکی جون به مانی چند تا شربت و قطره  داد که نوش جون کنه و حالش خوب بشه. البته گوش چپش هم کمی عفونت کرده بود که آقا دکی گفت که با شربت خشک کن برطرف میشه. الهی قربون پسر نازم بشم که حرف مامان و بابا رو گوش میکنه و داروهاشو سر وقت میخوره. ...
15 مهر 1390